کد خبر: ۴۴۰۸۵
۱۱ / ۱۱ / ۱۳۹۳
برنامه ویژه ساواک برای ورود امام + اسناد
با اینکه از سالهای انقلاب و مبارزات دهههای 40 و 50 خاطرات زیادی بهجا مانده اما هیجانانگیزترینِ این خاطرات مربوط به روزهای بهمن 57 و بویژه روز ورود امام خمینی در 12 همین ماه است.
شاه که از ایران رفت، حرف و حدیثها درباره ورود امام به ایران بالا گرفت. این تصمیم امام به گوش بختیار و ساواک هم رسیده بود. عوامل رژیم شاه شایعات مربوط به ورود امام را میشنیدند و برای مقامات بالادستشان درباره آن مینوشتند.
بعد از پیروزی انقلاب بخشی از این مکاتبات به دست مردم رسید و کمتر کسی است که نمونههایی از این یادداشتها را که تبدیل به بخشی از اسناد مربوط به پیروزی انقلاب شده است، ندیده باشد.
مرور گزارشها و مکاتبات ساواک، شهربانی و مقامات ارتش در این باره به خوبی نشان میدهد که در ابتدا آنها عملی کردن چنین تصمیمی را از سوی امام که 15 سال دور از ایران بود، باور نمیکردند و از طرف دیگر نقش فعالتر و مؤثرتری در آن شرایط برای خود قائل بودند.
در مکاتباتی که مسئولان ارتش و ساواک آن روزها با یکدیگر داشتهاند، خواسته شده که اگر امام از طریق مرزهای هوایی و دریایی و زمینی وارد کشور شود، به سرعت ارتباطش با اطرافیان قطع و از طریق هواپیما یا هلیکوپتر به تهران منتقل شود.
ربوده شدن هواپیمای حامل امام و دستگیری ایشان طرحی بود که آن زمان از طرف کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا حمایت میشد و قرار بود در صورت قطعی شدن سفر امام به تهران سفیر آمریکا در تهران در اجرای آن به بختیار کمک کند.
سفیر آمریکا که فریادهای «وای به حالت بختیار؛ اگر امام فردا نیاد» را شنیده بود، نمیتوانست تردید خود را نسبت به عملی بودن چنین طرحی پنهان کند، چراکه باید از وضعیت ارتش برای رویارویی با تظاهرات میلیونی مردم مطمئن میشدند. تا بختیار و مقامات آمریکایی در این باره به نتیجه برسند، شهید بهشتی که مأمور تماس با ارتشیها شده بود کار را دنبال کرد و نظامیها به شورای انقلاب اطمینان دادند که خیال کودتا ندارند.
ابتدا قرار بود امام خمینی ششم بهمن ماه عازم ایران شود.
صادق طباطبایی که در آن روزها همراه امام در نوفل لوشاتو بوده، در خاطرات خود از آن روزها آورده است: «شبی که امام این تصمیم خود را اعلام کردند، بعد از نماز مغرب و عشا بود که به اتاق آمدند و توسط حاج مهدی عراقی دوستان را دعوت کردند. امام در آن جلسه عنوان کردند که من به ذهنم رسیده است که دیگر موقعش رسیده برگردیم ایران و ما کاری اینجا نداریم. زودتر برویم و مردم را ببینیم و کارهایمان را در داخل کشور انجام بدهیم. سپس نظر حاضران را پرسیدند. پس از سخن امام حالت عاطفی شدیدی بر همه حاکم شد، به خصوص مرحوم عراقی دچار التهاب روحی شد و اشک در چشمش حلقه زد، البته امر غیرمنتظرهای نبود و همه در انتظار چنین روزی بودیم. همه گفتند مصلحت را شما بهتر میدانید.»
اعلام این تصمیم چنان هراسی برای بختیار و سران ارتش داشت که تصمیم گرفتند تمام فرودگاههای کشور را بسته اعلام و در باند پرواز تانک مستقر کنند.
دولت اعلام کرد کلیه فرودگاهها برای مدت سه روز بسته شده است. بنابراین بازگشت امام به وطن به عقب افتاد.
خبرگزاری آسوشیتدپرس خبر داد که بختیار در نامهای، از امام خمینی خواسته است که سفر خود به ایران را به سه هفته بعد موکول کند تا او بدون نقض قانون اساسی امنیت وی را تضمین و ارتش را هم آرام کند.
فرودگاهها که محاصره شد، درگیریهای نظامیان در شهرها و سرکوب مردم بیشتر شد. در اعتراض به جلوگیری دولت بختیار از ورود امام به کشور، حدود چهل نفر از روحانیون مبارز از جمله شهید بهشتی، شهید مرتضی مطهری، آیتالله سیدعلی خامنهای، اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد امامی کاشانی و ... در مسجد دانشگاه تحصن و شرط پایان این تحصن را بازگشت امام عنوان کردند.
امام خمینی در روز پنجشنبه پنجم بهمن ماه در مصاحبهای اعلام کرد: «من از ایرانیانی که با من همراهی کردهاند متشکرم. من میخواستم فردا را در میان ملت باشم و هر رنجی که آنها میبرند من هم با آنها باشم. لکن دولت خائن از این امر مانع شده و همه فرودگاههای ایران را بست. من پس از باز شدن فرودگاهها بلافاصله به ایران خواهم رفت به او خواهم فهماند که شما غاصب هستید و خائن به ملت ما و ملت ما دیگر تحمل شما نوکرهای خارجی را نخواهد کرد. باری اینها باید بدانند که وقت آن که قلدری بکنند، گذشت. من ملت ایران را به ادامه نهضت دعوت میکنم تا این قلدرها را بر جای خودشان بنشانند، لکن آرامش را از دست ندهند. من از همه ملت ایران تشکر میکنم و در اولین فرصت پیش مردمم به ایران خواهم رفت تا با آنها یا کشته شوم و یا حقوق ملت را بگیرم که به ملت برگردانم ... هر وقت که منع برداشته شود و فرودگاهها باز شود من به ایران خواهم رفت و اگر بنا باشد خون من بریزد، در پیش رفقای خودم و همراه جوانهای ایران بریزد. ما از این هیچ باکی نداریم. سرافرازی اسلام و ایران را میخواهیم.»
مردم در روز 8 بهمن هم چشمانتظار دیدار مسافران نوفل لوشاتو بودند اما در پی افزایش کشتار نظامیان در شهرهای مختلف باز هم این سفر به تعویق افتاد. امام خمینی در پاریس درباره نگرانیها درخصوص اقدامات نظامیان گفته بود: «ما به کودتای نظامی عادت کردهایم و ترسی هم نداریم. ایران پایگاه نظامی نخواهد شد.»
فردای آن روز با تشدید فشارها بر بختیار، فرودگاهها بازگشایی شدند. گروههای بزرگ مردمی از بسیاری از استانهای کشور به تهران آمده بودند. بختیار و ساواک که از قبل، از تدارک این سفرها برای شرکت در مراسم استقبال از امام مطلع شده بودند، اجتماعات را به مناسبت ورود امام به تهران به مدت سه روز آزاد اعلام کردند.
کمیته استقبال از امام هم اعلام کرد با توجه به اینکه دولت ایران با فرود یک هواپیمای دربست از فرانسه موافقت کرده است، آیتالله خمینی ساعت 9 صبح روز پنجشنبه وارد تهران خواهند شد. این کمیته از مردم خواست که در طول مسیر آیتالله بین میدان شهیاد که به نام آزادی تغییر نام یافت و میدان 24 اسفند (میدان انقلاب) برای استقبال اجتماع کنند.
دولت اعلام کرد باز بودن فرودگاههای کشور از سپیدهدم تا غروب آفتاب ادامه دارد ولی ساعات شب، فرودگاه تعطیل است. در همین چند ساعت سه هواپیمای نظامی آمریکایی 200 شهروند این کشور را از ایران خارج کردند و عدهای انگلیسی و بلژیکی و ژاپنی نیز تهران را ترک کردند.
اسماعیل فردوسی - از انقلابیونی که در جریان تحولات آن روزها قرار داشت - در خاطرات خود در این باره نوشته است: «در نوفل لوشاتو بحث شد که بعد از فرود در مهرآباد چه کنیم؟ پیشنهاد داده شد که برویم مجلس شورای ملی. امام گفتند به آنجا برویم که به آن مشروعیت بدهیم؟! به این جمعبندی رسیدیم که امام ابتدا دانشگاه تهران بروند. دانشگاه تهران که جایگاه مبارزات سیاسی و نیز محل تحصن آقایان علمای شهرستانها است و بعد هم به بهشت زهرا و در آنجا امام در حضور خانوادههای شهدا سخنرانی کنند. بحث و گفتوگو شد که باید کمیته تدارکات تشکیل شود و مقدمات کار را فراهم و شرایط و امکانات را بررسی کنند. شهید بهشتی بعد از این تصمیم به تهران برگشت تا کمیتهای برای استقبال از امام(ره) تشکیل دهد. بطور مرتب به فرودگاه میرفتیم میدیدیم پلیس آنجا را احاطه کرده تا آنکه فرودگاهها کاملاً بسته شدند. یک بحث این بود که اگر امام تصمیم گرفتند که بیایند ما برویم و مسلحانه فرودگاه را بگیریم. ما طرح این کار را ریخته بودیم که حتی از کجا برویم و چجوری حمله کنیم. چقدر تلفات بدهیم و به هر حال چه کار بکنیم. طرح دیگر بر اساس تماسی که آن موقع با بقایای رژیم داشتیم این بود که آنها تصمیم داشتند فرودگاه را در اختیار ما بگذارند. طرح دوم قبول شد.
آنها شب 12 بهمن حدود ساعت 9 شب اعلام کردند که بیاید. ما گفتیم که ما میخواهیم فرودگاه را تحویل بگیریم، شما حق ندارید در فرودگاه باشید. اما آنها گفتند کسی از ما نباید مسلح باشد، که ما گوش نکردیم. شب ساعت 9 رفتیم فرودگاه را تحویل گرفتیم. عدهای از برادران غیر از گروهی که جزو محافظین بودند، آنها را بردیم روی سقف فرودگاه و جاهای مختلف با لباسهای مبدل و انواع پوششها را قرار دادیم. به آنها مسئولیت دادیم و آنها هم مراقب بودند. صبح حرکت کردیم با همه بچهها. یادم هست دوتا مسلسل قرار بود با خودمان ببریم فرودگاه. مرحوم شهید بروجردی که به اصطلاح بعد از من که مسئول امنیت بودم، مسئول گروه بود؛ لباس روحانیت پوشید و مسلسل را زیر همان لباس حمل کرد به فرودگاه.»
از قرار، بازاریانی که در پاریس بودند حدود 400 هزار تومان پول دادند و یک هواپیمای ایرفرانس دربست کرایه شد. 12 بهمن پرواز چارتر هواپیمایی ایرفرانس از پاریس به تهران حرکت کرد و در ساعت 9 و 27 دقیقه و 30 ثانیه صبح 12 بهمن در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست.
فرستنده تلویزیون که آماده پخش مستقیم مراسم استقبال بود، لحظه ورود امام را پخش کرد. چند دقیقهای نگذشته بود که ناگهان با اشغال تلویزیون توسط گارد، برنامه سیما قطع و سرود شاهنشاهی پخش شد.
بیش از سه میلیون نفر برای شرکت در مراسم استقبال از امام به فرودگاه آمده بودند. ازدحام جمعیت باعث شد تا خیلی از پیشبینیهایی که کمیته استقبال در نظر داشت، انجام نشود و حتی در مسیر بهشت زهرا هلیکوپتری که قرار بود امام را منتقل کند، به دلیل جمعیت زیاد امکان پرواز نداشت.
اسناد منتشرشده، حکایت میکند که ساواک چگونه تصور میکرد میتواند امام را با یکی از همین هلیکوپترها و بی هیچ سروصدایی برباید و از مردم جدا کند.
در یکی از این اسناد که با سربرگ «ارتش شاهنشاهی ایران» منتشر شده، آمده است: «ساواک استان خراسان اعلام نموده امکان دارد خمینی از طریق زمین و یا هوا به ایران وارد شود و ضرورت دارد بلافاصله به تهران اعزام گردد. ضمناً تقاضا نموده یک فروند هواپیما یا هلیکوپتر آماده حمل باشد. لشگر تقاضا دارد پیشبینی یک فروند هواپیما انجام گردد تا در صورت صحت چنین موردی فوراً به مشهد حرکت و مورد نظر را به تهران حمل کند. مراتب جهت استحضار و ابلاغ اوامر بعرض میرسد.»
نظر شما